نیاز

می ترسم از بی نیازی!
نیاز ما را
به هم رساند...

گله

از سقف اتاق
شدیدا گله دارم
سالهاست مرا
از دیدن آسمان
محروم کرده است

تربیت

فقط به بزرگ شدن بچه ها
زل می زنیم
کدام تربیت؟

پارک

برخی در رابطه
مثل خیابان های
بدون پارکینگ اند
می شود از کنارشان رد شد
ولی نمی شود
توقف کرد!

جادو

زندگی می کنیم
برای مردن!
ولی حاضریم
خودمان را
برای زندگی بکشیم!

بی شک
زندگی
جادویمان
کرده است

شرمساری

و خدا
اگر پاسخ
بدی ها را
به خوبی بدهد
بهشت هم
برای ما
جهنمی می شود
از شرمساری...!

دندان

جنس برخی ها
مثل دندان است
هر قدر مواظبت کنید
باز هم خراب می شوند!

مادر

خانه مادر را
به عشق آپارتمان سازی
خراب کردند
عمرش قد نداد ببیند
نام مجمع مسکونی را
مادر گذاشته اند!

فداکاری

این روزها

که دست 

زن و بچه را می گیرید

و در پارک

دور هم

غذا می خورید

می خندید

 و بچه ها آزادانه بازی می کنند

یادتان باشد

در عراق،یمن،سوریه،فلسطین

ترکیه، بروکسل و حتی پاریس

از این خبرها نیست

امنیت امروز را

مرهون فداکاری دیروزی ها هستیم

برای امنیت فردا

حاضریم فداکاری کنیم

یا تسلیم میز مذاکره ایم؟

نژاد

این روزها

شدیدا

به پسوند

یا پیشوند

"نژاد"

حساسم!

چه حرف از نژادپرستی باشد

چه حرف از احمدی نژاد