عین لام

کوتاه نوشته هایی به کوتاهی عمر..

دل بستن

کاش دل را

مثل این  قفل ها

به پنجره فولادت

می بستیم!


۱۹ تیر ۹۱ ، ۲۳:۰۴ ۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
عین لام

اخمو

شده ام  مثل  این جلوی خانه یتان...

همانجا که  آشغالها را می گذاری...

تا به من می رسی

پر از اَخمی!

۱۹ تیر ۹۱ ، ۲۲:۰۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام

نجات

 برای نجات من "غرق" شد...


پی نوشت:

او نجات پیدا کرد با ایثارش

و

من غرق در شرمندگی

۱۸ تیر ۹۱ ، ۲۳:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

دریاچه نمک

از بس برایت شور زد

این دل شده دریاچه ی نمک!

۱۸ تیر ۹۱ ، ۲۳:۲۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام

میوه های رسیده...

نیزه هایی که

پایشان خون تو ریخته می شود...

میوه و ثمرشان "سر" است...

میوه های رسیده ایی

که  چیده می شوند با سنگ

۱۸ تیر ۹۱ ، ۲۳:۱۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

سناریوی یک قتل

 برای قتل سه ساله

  سناریویی دگر باید نوشت...

بعد از بوسه بر لبهایت...

رقیه جان می سپارد

بعید نیست

از این قوم

لبهایت را زهرآلود کرده باشند...!!

۱۸ تیر ۹۱ ، ۲۳:۱۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام

خود خدا

تو را برای خودم می خواستم

 برای همین از من گرفتت!!

می گفت باید تو را هم

برای خودش بخواهم!!!

خودِ خودِ خدا!

۱۸ تیر ۹۱ ، ۲۱:۲۸ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام

محبت

این همه بی مهری...

"گناه من چیست؟

محبت رایگان؟"


۱۸ تیر ۹۱ ، ۲۱:۲۲ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام

موسی و سامری


چندین سال باید موسایی خون دل بخورد

تا توحیدی پا بگیرد

و ظرف چند روز

یکی چون سامری

همه ی کاسه کوزه ها را بهم می ریزد!!!

۱۸ تیر ۹۱ ، ۱۴:۲۹ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عین لام

اســراف

ریختن محبت پای تو را "اسراف" گویند!

۱۸ تیر ۹۱ ، ۰۰:۵۹ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام