تو همان حرفی...
که نوک زبان گیر می کند!
از کودکی
بازی این برادر و خواهر
همین شده بود
شهادت و اسارت !
زبان مادری من
گریه بر شماست!
این ستاره نیست
دارد کسی از اهل آسمان
نماز شب می خواند!
حسین هم
شبانه خاک شد
مثل مادرش...!
برای تو چه بودم؟
یک آداپتور...!
داری یکی یکی
ورق می زنی مرا
من دفتر چند برگی ام خدا؟
تا قبل از اصلاح طلبان
دنبال اصلاح خود بودیم!
اما این قوم این واژه را
از چشم و چالمان انداختند!
محبت به مرا هم
احتکار کرد!