عین لام

کوتاه نوشته هایی به کوتاهی عمر..

آقای جمعه ها!


ما فقط  "جمعه بازار" را بلد بودیم!
آقای جمعه ها،حلال کن
۱۰ فروردين ۹۲ ، ۰۱:۲۲ ۲ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
عین لام

تحقیرعلی

هم قسم شدند
فقط برای اینکه
علی را تحقیر کنند...
و زهرا نگذاشت
حتی به قیمت
محسن دادنش...!
۱۰ فروردين ۹۲ ، ۰۱:۰۳ ۱ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰
عین لام

میهمان من!

خراب کرد مرا
با این قول و قرار
که می سازمت چند واحده...!
حالا من ماندم و
 نخاله های ساختمانی
که نیمه شب ها
میهمانم می شوند!
۱۰ فروردين ۹۲ ، ۰۰:۴۲ ۱ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
عین لام

خودم را...

چرا از تو دلگیر نباشم؟

خودم را از خودم

پنهان نکردی؟

۱۰ فروردين ۹۲ ، ۰۰:۳۴ ۰ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰
عین لام

بهار

بهاری که دکتر دمش را گرفته است!
بیشتر بوی "پیک بهاری" می دهد
که فقط ضدحال بود و بس!
۰۹ فروردين ۹۲ ، ۰۳:۰۱ ۸ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰
عین لام

بی ارزش...


پسرکانی می بینم

که تا دیروز کبوتر باز بودند و سگ باز!

حالا این روزها دختربازی می کنند!

چه بی ارزش شدند این دخترکها...!

۰۹ فروردين ۹۲ ، ۰۰:۰۷ ۲ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
عین لام

حرف عطش!

وقتی حرف از خدا شد
حتی حسین یادش رفت عطش دارد!
۰۹ فروردين ۹۲ ، ۰۰:۰۴ ۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
عین لام

یعنی جهنم...!

وقتی از دهن افتاد بندگی مان!
خدا خواست کمی گرممان کند!
و این یعنی همین جهنم!
۰۹ فروردين ۹۲ ، ۰۰:۰۱ ۱ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
عین لام

دنبال من مرگ!

گفت چقدر تندوتند می نویسی
مگر کسی افتاده است دنبالت؟!
گفتمش آری ،بدجور هم !!
مگر دنبال تو نیفتاده است، مرگ؟!
۰۸ فروردين ۹۲ ، ۲۳:۵۹ ۰ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰
عین لام

تقسیم چادر!

چادرش را تقسیم کرد بین دختران!

برای همین شدند

مانتویی و بی چادر...!

کاش آقای مادر می فهمید

چادر را باید تکثیر کرد نه تقسیم!!

۰۸ فروردين ۹۲ ، ۲۳:۵۷ ۱ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
عین لام