این روزها
به لطف تو
یاد گرفته ام
اشک هایم را
مکتوب کنم حسین...!
۰۲ آذر ۹۱ ، ۱۸:۴۸
۴
۱
عین لام
آدم می شوم...
اما نمی مانم ...!
این گرۀ نماندن
فقط به دست تو
باز می شود
آقا...!
۰۲ آذر ۹۱ ، ۱۸:۴۶
۴
۰
عین لام
تا دشمنت،
آتش بس اعلام کند
شهید کرده خودش را رقیه ات...!
۰۲ آذر ۹۱ ، ۱۸:۴۵
۴
۰
عین لام
با رفتن علی اکبر...
یعنی اول
حسین
روحش را
تقدیم خدا کرد...
بعد خونش را...
۰۲ آذر ۹۱ ، ۱۸:۴۱
۶
۰
عین لام
از هنرهای دستی کوفه !
زدن زخم روی زخم حسین...
۰۲ آذر ۹۱ ، ۱۸:۰۲
۲
۰
عین لام
حسین
دوبار عزادار
پیامبر میشود
یکبار مدینه
و بار دیگر
کربلا...
پی نوشت:
أشبَهُ النّاسِ خَلقاً وخُلُقاً ومَنطِقاً
بِرَسولِکَ صلی الله علیه وآله
۰۲ آذر ۹۱ ، ۱۴:۳۸
۵
۰
عین لام
محمد آمده بود یاری حسین
و کوفیان برای اینکه عذاب وجدان نگیرند
می گفتند "علی اکبر"ست!!
پی نوشت:
نوشته های مرتبط
۰۲ آذر ۹۱ ، ۱۴:۳۱
۴
۰
عین لام
حتی مناجاتت با حق
کفر کوفیان را بالا آورده بود
خواستند ساکتت کنند
که دهانت پر خون شد!
۰۲ آذر ۹۱ ، ۰۱:۴۲
۳
۰
عین لام
حاجی شش ماهۀ حسین
قنداقه ات در مکه
لباسِ احرامُ
در کربلا
کفن می شود...
و من حیران مانده ام
حجت را تبریک بگویم
یا شهادتت را...؟
و یا به حسین
تسلیت...؟!
۰۲ آذر ۹۱ ، ۰۱:۳۴
۳
۰
عین لام
گفت حسین
"گناه من چیست؟!"
گفتند بی گناهی...!
۰۱ آذر ۹۱ ، ۲۰:۰۸
۳
۰
عین لام