عین لام

کوتاه نوشته هایی به کوتاهی عمر..

فیلم

قرآن را باز کرده

بر سر گذاشته است

بعضی ها می گویند

حسین را ببینید

گمان کرده شب قدر است!!

می زنند زیر خنده!

نامردی می گوید

"باور نکنید

دارد فیلم بازی می کند...!"
۲۸ شهریور ۹۱ ، ۲۲:۴۰ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام

مناجات

غرق مناجات با خدا بود

که تیر از پایش کشیدند

حسین از علی هم

گوی سبقت را ربوده است

غرق در تیر و شمشیر و

محو مناجات با خداست

۲۸ شهریور ۹۱ ، ۲۲:۰۶ ۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

دارت

مرا که می بینی

هوس بازی  "دارت" 

به سرت می زند!

۲۸ شهریور ۹۱ ، ۲۰:۱۴ ۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

نوشته

این نوشته ها

سلامی بی علیک است!

۲۸ شهریور ۹۱ ، ۱۹:۴۸ ۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام

پشت پا

رفتی

تا آش پشت پایی

مهمانمان کنی!


۲۸ شهریور ۹۱ ، ۱۹:۴۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام

تیغ جراحی

نفرین کن مرا قبول

اما این تیغ  که روی سینه ات گذاشته ام

تیغ جراحی است...

نه آلت قتاله!

کاش مرا باور داشتی!

۲۸ شهریور ۹۱ ، ۱۴:۳۱ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام

به مناسبت میلاد حضرت معصومه

آمدی تا دختران

بعد سالها زنده به گور شدن

یک روز در تقویم داشته باشند

به نام روز دختر



میلادت مبارک

۲۸ شهریور ۹۱ ، ۱۱:۲۰ ۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام

ناگفته هایی از عباس

... و قطعوا یدیه و رجلیه حنقا علیه ...؛

دست ها جای خود

پاهایش را

هم.

۲۷ شهریور ۹۱ ، ۲۳:۵۶ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عین لام

قلم و دوات

خودش گذاشت

قلم کنند دستانش را

تا روایت غربت حسین نوشته شود...!

میگفت "قلم از من

دواتش قنداقه ی

علی اصغر...!!

۲۷ شهریور ۹۱ ، ۲۳:۳۴ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

روایت من از عباس

مشک را که پر  آب کرد،از خوشحالی

حتی حواسش نبود

دستانش نیستند...

بعد ریخته شدن آب هم

آنقدر ناراحت....

که باز فرصت نکرد

سراغی بگیرد از بازوانش...

فقط وقتی حسین امد بالای سرش

می خواست دست به سینه ، سلام دهد

که تازه فهمید

دستانش نیستند...!!

۲۷ شهریور ۹۱ ، ۲۲:۲۷ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عین لام