اما
بیدار نه!
دارد کمی سخت
می گذرد این ساعات...
لطفا ماه شوال را
زودتر بفرست!
خواست جلویشان را بگیرد قاسم
که خودش را انداخت
زیر پای مرکبها،
قرمز شده بود
انگار خیلی گریه کرده باشد...
چند روز بعد
بی جان افتاده بود
گوشه ی حیاط
بعدها فهمیدم
از این غصه دق کرده
که جای گنبد
هم نشین شده است با
دیش ماهواره