حال گناه نداشت
یعنی پای میل و شوری وسط نبود
اما این عادت لعنتی را چه می کرد؟
اگر لذتی هم می برد
دلم نمی سوخت اما...
بارنج و بی حوصلگی تمام
روی صفحه دلش نوشت
باز هم گناه!
حال گناه نداشت
یعنی پای میل و شوری وسط نبود
اما این عادت لعنتی را چه می کرد؟
اگر لذتی هم می برد
دلم نمی سوخت اما...
بارنج و بی حوصلگی تمام
روی صفحه دلش نوشت
باز هم گناه!
قبول امام نقی!
لیاقت ندارم
برای تو خونم ریخته شود
اما خون هرکه به تو
جسارت کرده را
خواهم ریخت.
امروز نشد
فردا که می شود!
سهم امام نقی
تبعید و شکنجه
و او نهایت ایستادگی و مقاومت
حتی گنبد و گلدسته هایش
بعد آن انفجار ننگین
به او اقتدا کردند.
آوار شدند
ولی ایستاده
و امروز دوباره بنا
تا مقاومت را
معنا کنند
حتی گنبد و
گلدسته هایش...
امام چیزی به اوگقت
همه دید
سرلشگر ترک
از مرکب پیاده شد و
سم مرکب امام نقی را می بوسد
از او پرسیدند "چه شده سردار؟"
پاسخ داد این اقا پیامبر است
گفتند چطور؟
گفت با نام کودکی ام
که کسی با خبر نبود
صدایم زد!
اعلام الوری، ص 343 - بحار، ج 50، ص 124.
فقه شیعه نبود
اگر نبودی
حسین حسین ما
از قال الباقرهاست.
پی نوشت:
محمد دوباره امد
تولدش مبارک.
انان که جسارت می کنند
به امام نقی
هرزگی مادرشان را
در بوق و کرنا کرده اند.