وقتی پا یاری اش نکرد
انداختشان کناری و
دل به آب زد
تا من
ساعتها زل بزنم
به این پاها و دل و دریا....
شهادت
رفتنی با عزت است
و جز این
هرچه دیگر باشد
ذلت است و خواری...
دمشق را ببین
باز هم حرم و حرامی
دیدی حقیقت داشت
کل یوم عاشورا...!
داری خفه می کنی مرا
لطفا این قدر هوایم را
نداشته باش
من و نیامدنت
دارد خار در گلوی علی
کم کم معنا می شود!
از بانکداری اسلامی
فقط هفته اش را
گرامی می داریم!