این همان مدال طلایی ست
که تقدیمتان کرده خدا...
این همان مدال طلایی ست
که تقدیمتان کرده خدا...
نگذاشتند صدایش شنیده شود
می گفتند "گوشمان پر است
از خطبه های علی...!
وقت را تلف نکن حسین...
خبری از امداد غیبی نیست
خدا هم رهایت کرده است
قبول کن...!!!"
صبح زل زدی به من
روی دکه بین ان همه مرا
برگزیدی و خریدی و بغل!
بعد ، دم دم غروب
من شدم
شیشه پاک کن
اتاق بچه ها !
ما خدا را قربانی خواسته هایمان می کنیم!
و تو خود را قربانی خواسته های خدا...
به امام ناسزا بگوید
به همین جرم
زبانش را بریدند
و زبان سرخ من
ارثیه عموی شهیدم است!
پی نوشت:
شهید صفرعلی لاری زاده/پس از تحمل 11 شکنجه
در کردستان به دست کومله ها
به شهادت رسید.
تاریخ شهادت: ۱۳۶۰/۰۴/۱۴
شش ماهه را
دست تو می دادند
تا آرامش کنی
چه می گفتی به او؟
علی اصغر صبور باش؟!