روی دوچرخه و موتور
خاطره جمل را زنده می کنند!!
را از خدا می شنوی...
و سکانس بعد زندگی
آغاز می شود
فیلم برداری
در لوکشین جدید...
کسی بفرست تا
برای من قلاب بگیرد...
نهایت مهمانی سه روز است
پس داستان این سی روز مهمانی چیست
خدای من؟!
بیداری روح...
روحی که
شبها پرسه می زند
گاه در ملکوت...
بیشتر تر هم گیرِ
هضم وعده های افطار و مابعدش...!!
بماند خیلی وقت ها هم
به پشت پلک زل می زنم
تصویری سیاه سیاه!!
هم تو باید راضی از من
هم من از تو!!
رضایت من هم
که می دانی
بسته به این است
از من راضی باشی...!