با گریه می گفت
عاق کرده اند مرا پدرومادرم
و نامم را "علی" گذاشته اند....!
با گریه می گفت
عاق کرده اند مرا پدرومادرم
و نامم را "علی" گذاشته اند....!
چرا که قسم خورده بودند
به آتش بکشند او را...
پی نوشت:
برای همین
وقتی دستشان به علی نرسید...
کربلا کینه هایشان را بالا آوردند...
حالا نوبت به رنگ زدن خدا می رسد
از بین رنگها انتخاب می کند
سرخی را برای محاسن حسین
و سفیدی را برای موی زینب
کسی ندیده بودش...
تا آن روز، روز دهم
فقط وصف زینب
را شنیده بودند....
یکی از شامی ها.
پرسید
"آیا نماز بی لعن بر علی
صحیح است؟"
وارد مجلس که می شود حسن
خبرش کنند
تا ناسزا باران کند
علی را
روز نامردها !!
روزی را هم
نامگذاری کردند
به نام مرد
پی نوشت
به مناسبت میلاد امام علی