وقتی تو هر روز
گریه می کنی خون!!!
یابقیه الله
همیشه از خود می پرسم
طلب آب از حسین محال است وباورنکردنی...
جواب من این است
او خدا را دید...
در کشاکش میدان نبرد...
و با خود گفت این که حسین است.
پس در خیمه گاه...
بازگشت
حسین را در خیمه گاه دید
خواست افشا کند
راز را
حسین دهانش را با بوسه ای مهروموم کرد.
خدایا
این قلب
عمری خانه ی تو بوده
می خواهند غیر را ساکنش کنند
هرگز!!!
می گفت:امان از دست دنیا...
دنیا از خجالت سرش پایین بود و
می گفت امان از دست تو...
زنگ خانه نوح را زد
پرسید کیستی؟
گفت غریبه نیستم شیطانم نوح.
نوح پناه به خدا برد
شیطان گفت نترس
آمده ام تشکر
که مردمان را با نفرینت غرق کردی
تا مدتی به مرخصی بروم.