غسل عباس

غسل عباس شد
اشکهای حسین

روز تو

هر جمعه روز تو بود
اما دریغ از یک راهپیمایی و
چند شعار خشک و خالی!

تنفیذ عشق!

تنفیذ کن
در دل
عشقت را
چهار سال کم است
تاریخ بزن
مهر این ارادت را
تا خدایی خدا...!
چطور است؟
یابیشتر؟

ساقی عالم

جهان تشنه و ما تشنه تر

تو رفته ایی آب بیاوری برایمان

درست مثل عمویت عباس...

ولی نمی دانم چرا

می گویند غائبی

آقا جان

قبله های اسیر

روز قدس
تازه می کند
فراق تو
نیستی
قبله هایمان
شکنجه می شوند
قدس زیر چکمه یهود
کعبه هم اسیر و مبتلا
دست ال نکبت و سعود...

یاعلی اکبر

پایین پای حسین
شد مزار تو
یعنی برای همیشه
تو قرآن به سر شدی

قصه دست

حرف مشک
مطرح نبود
از اول قرارشان بود
به هر قیمت است
دستانت به حسین نرسد

ساقی زمین

مشک سوراخ نشد
عباس دلش برای
تشنگی زمین سوخته بود

کم بود

ده مرتبه کم بود

تا قیامت صدا می زنم

بعَلِیِّ بْنِ مُوسى...

قضای نوکری!

چه کیفی دارد
نوکری برای تو را
هی قضا کنم!