برای خدا...

قبل از اینکه
پای چکمه
روی سینه ات
باز شود
خدا تو را
برای خودش
برداشته بود...

وداع باشکوه

خدا برای حسین
یک خداحافظی باشکوه
تدارک دیده بود
ان همه جلاد
ان همه تیر و نیزه
بی دلیل نبود
حسین باید
به گونه ایی برود
تا هیچ وقت از
یاد کسی نرود!

وارث آدم

روزی که شیطان
ادم را سجده نکرد
باورش نمی شد
روزی برسد
که همین بنی ادم

در سجده
سر وارث ادم را
جدا کنند!
از ان روز
او باخودش می گوید
"صد رحمت به من"

قد یک فرات

بگذار کوفیان

 آب را  به روی

 تو و بچه های

 قد و نیم قدت ببندند

از امروز قرار است

 قد یک فرات

برای تو

اشک بریزیم

به عباست بگو

زحمت انداختن مشک

به دوش را نکشد

شاید این اشک چشم

شور باشد

اما عطش

شش ماهه را

برطرف خواهد کرد!

امام خود

از کشتن تو
ان هم به ان نحو فهمیدم
کوفیان برای حسین
نامه نوشته بودند
نه امام خود...!

سبب خیر

کوفیان
می خواستند
از نفوذ بیشتر حسین
در دستگاه خدا
جلوگیری کنند
اما عدو شد
سبب خیر!

کوفیان با خدا

کوفیان
خدا را
بی حسین
می خواستند
و خدا
کوفیان را
با حسین!
وقتی به توافق نرسیدند
حسین ماند و قتلگاه و کوفیان!

بوسیدن دست

یا عباس
کوفیان برای بوسیدن دستت
چه کارها که نکردند
این ارادت از
بریدن شروع شد!

تکراری

آن که
تو را نداشت
خسته از تکرار است
برای همین من
عاشق روزهای
تکراری ام!

بت بزرگ

انتقام یعنی
بت بزرگی
که ابراهیم نشکست
عاشورا را
رقم زد!