دنبال کسی بود
که خودش را
یادش نیاورد!
برای همین رفت
و من در به در
دنبال کسی
که می گویند
مرا به یادم
می آورد
دنبال کسی بود
که خودش را
یادش نیاورد!
برای همین رفت
و من در به در
دنبال کسی
که می گویند
مرا به یادم
می آورد
درس خواندن
همان قبض روحِ
تدریجی است!
البته اگر با این علوم
گند زدۀ غربی
روحی مانده باشد
برای کسی...!
بهار
پنداشتن او
توهم بود
عشق
پاییز است
می ریزد
تک تک و دانه دانه
برگهای تعلق را
دارم
تحت برنامه
زندگی می کنم
همین امروز
خدا چند قرار
برایم تدارک دیده بود
و من فقط در برخوردها
ادای اختیار داشتن
در می آوردم!
بازی هر روزم
همین شده است!