مثل همین نوشته ها
روزی خدا مرا
کپی می کند
آن دنیا...
کاش بی نام
باشم و
بی نشان...
مثل همین نوشته ها
روزی خدا مرا
کپی می کند
آن دنیا...
کاش بی نام
باشم و
بی نشان...
حالا که نخوردم
به هیچ دردت خدا
لااقل بگذار!
مورچه های قبرستان
شبی با شکم سیر
سر بر زمین بگذارند!
مرگ برای بعضی یعنی
"بس است دیگر
خدا طاقت دوری ات را ندارد"
و برای بعضی دیگر یعنی
"بس است زندگی
از جلوی چشم خدا
گم شو..."
دسته اول شهید و
دسته دوم میت اند!
سلول به سلول
جان را می گیرند!
مرگ درد اوری است
یعنی می شود
چند بار قبض روح؟!
آرام
خدا گفت:
هیس!
بخواب...
تا قیامت
کمی استراحت کن!
شاید مرگ
به همین سادگی ها باشد
تشییع جنازۀ من است
روی دست اقوام وآشناها
دارم می روم خانه بخت!
و حسی می گوید
شده ام جهیزیه!
شبیه خرت وپرت های
دختری دم بخت!