خدا دست به دامن
"محرم" شد!
فقط شهرداری
افطاری می دهد!!
آنهم با پول زوری که به اسم
ساخت و ساز و تراکم و چه و چه از
مردم به جیب زده است!!
از خوبان درگاهت
"سحر" فوت نمی شود
از من "سحری"...
این "یا"ی سرنوشت ساز را بگیر!
خدا می گوید
"خب ،روزه دارها
حالا وقتش شده
بخواهید از من؟
درخواست کنید"
یکی می گوید "آن خرما را بده"
دیگری شیر و
ان دیگری ظرف آش را...
کسی اصلا حواسش به خدا نیست!!
گفتم دست خالی،زشت است
مهمانی رفتن!!
دست پُر آمده ام
دستی پُر از گنـاه
چشمی پُر از امیـد
بمانم یا برگردم؟!؟
چانه زدیم
برای خلاصی از جهنم زده بودیم...
امان را گرفته بودیم تا حالا
خلصنا من النار یارب!!