و حالا می گویی
هر چه خودت دوست داری؟
و حالا می گویی
هر چه خودت دوست داری؟
پرده نمایش ست جهان
فیلم نامه روی میز
پر شده نقش های خوب و بد
انتخاب با شماست.
با خود ،خود، شما!
و عده ای ماموم
از یاالله یالله گفتنشان پیدا بود.
بین صلاتین رو به نمازگزارن، نگاهی
از صفوف
به وجد آمده
حرف هایی زدیم از خدا و پیغمبر...
و نماز عشا تمام شد
تکبیر سوم را هنوز نگفته بودم
دیدم کسی نیست
شک داشتم
نماز خوانده ام یا نه؟؟
چه رسد به جماعتش!!!
همدیگر را می کشتیم
تا روی زمین جا برایمان باشد!!
و نصیبم شده است سونامی
چقدر شیرین است
که هنوزم که هنوز است خدایی دارم
قدرتش بی پایان!
که پایینش جهنم
و بالایش بهشت ست
طنابی از بهشت آویزان
در دست من و تو
رهایش کنیم
یا
تلاش کنیم برای بالا رفتن !؟
از میوه ممنوعه میل کرد!
حالا باید دفع می شد!
در بهشت گشت!
گفتند بهشت جای این کارها نیست
به زمین برو!
و دنیا خلق شد!