می زدند.

می افتاد.

و به زحمت ، دوباره بلند می شد

می زدند و نعره می کشیدند

"خودت را نشان بده ترسو...

این حسین توست

کجایی پس؟

"

آسمان را نگاه می کردند

و باز ضربه ای  به حسین...

و  او دوباره بلند می شد

ولی این بار

روی زانوها...

حسین را طعمه قرار داده بودند

برای شکار خدا...