شب عروسی

روسری فاطمه  را

به آرامی کنار زد  محمد.

 علی می بیند

برای اولین بار  فاطمه را...


پی نوشت:

اجازه نمی دهند جلوتر بروم...

قلمم را که می سوزانند هیچ

خودم را هم...

اگر پیامبر نبود

زمین و آسمان ظرفیت درک این صحنه را نداشت و

بهم می ریخت همه چیر...

می دانم فقط

زیباترین تابلویی ست که به دست خدا کشیده شده است.