پشت در صدای پیغمبر را شنید...
ترسید مبادا محمد زنده باشد
گفت همین جا کار را تمام کنم...
نمی دانست صدای دختر به بابا می رود...
پشت در صدای پیغمبر را شنید...
ترسید مبادا محمد زنده باشد
گفت همین جا کار را تمام کنم...
نمی دانست صدای دختر به بابا می رود...