روزی در رمی جمارات کسی شیطاران دید که گوشه ای نشسته و می خندد...با تعجب از شیطان پرسید : چرا می خندی؟!گفت : آخر آنهایی که اینجا به من سنگ می زنند ، تهران که برسند به من زنگ می زنند....
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.