پاچه های شلوارت را زده ایی بالا
با آن سطل آبی
داری بیرون می ریزی...
عشق مرا...
غر می زنی زیر لب
"امان از این عشق های آبکی..."
پاچه های شلوارت را زده ایی بالا
با آن سطل آبی
داری بیرون می ریزی...
عشق مرا...
غر می زنی زیر لب
"امان از این عشق های آبکی..."