اهل خیام که فهمیدند علی اکبر ، پروانه رفتن گرفته است ، ناگهان در هم شکستند و فرو ریختند . کاش می بودی لیلا ! اما... اما نه ... چه خوب شد که نبودی لیلا ! تو کجا زهرۀ به میدان فرستادن پسر داشتی ؟ پسر ... چه می گویم علی اکبر ! انگار کن خدا در یک قامت ، قیامت کرده باشد . چه خوب شد که نبودی لیلا در این لحظات جانسوز وداع .پدر ، عشق و پسر - سید مهدی شجاعی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.