قرار بر این میشود
حسین دشمن را به خود مشغول کند
و عباس با استفاده از این فرصت
 آبی بیاورد برای بچه ها...
اینجاست که عباس
خود را سرزنش می کند!
چرا که حسین زخم ها میخورد
اما آبی به خیمه نرسیده است