تو وبلاگ رضوان خوندم: womanart.blogfa.com میخواهم داروی دردم باشید، در حالیکه درد من خود شما هستید. مانند کسی که
بخواهد خاری را که در بدنش فرو رفته، باخار درآورد. وای بر شما آیا دنیا را
بر آخرت ترجیح میدهید؟ ... وقتیکه شما را دعوت به جهاد با دشمن میکنم
مانند کسی که در حالت مرگ است چشمهایتان میچرخد. .. دوست داشتم خداوند بین من وشما فاصله
میانداخت و مرا به میان افراد شایستهتری میبرد ... دوست داشتم اصلاً شما
را ندیده و نمیشناختم. خدا شما را هلاک گرداند. قلبم را چرکین و سینهام را
از خشم لبزیزکردید و با بی اعتنایی و نافرمانی تان اندیشهام را آلودید تا
اینکه قریش گفتند پسر ابوطالب مرد دلیری است، اما از دانشجنگ چیزی نمیداند این از مطلب لبیک یا امیرالمومنین همون وبلاگ بود .. از نهج البلاغه
ما شیعه هایی ک خون ب دل اماممون میکنیم از دشمناشون بدتریم آخه دشمنا یک رو دارن و وضعیتشون مشخصه ولی ما ..
خداقوت ...