باز پاییز

قصه سقوط برگها،

جرات جدایی از تو می دهد

می روم سرد و زرد

 با غرور و اشک!

زیر دست و پای

بچه های مدرسه

هم نشین سرفه های

جاروی بزرگ رفته گر...

و این همه

بهتر است برای من

تکیه بر درخت منتت

 نمی دهم