مثل عاشورا
که بهتی می آید
روی شانه های
چشمم...!
مدتی است
این بهت
مهمان نوشته هایم
شده است!
مات می نویسم و خیره!
نوشته هایی
بدون پلک!
مثل عاشورا
که بهتی می آید
روی شانه های
چشمم...!
مدتی است
این بهت
مهمان نوشته هایم
شده است!
مات می نویسم و خیره!
نوشته هایی
بدون پلک!