دوستی نوشته بود: چند
روز پیش دست یکی از زائرانت را گرفته بودم ، رفته بودم برای خدا حافظی ؛
باید راهی میشد برای رفتن به جاده ی کربلایت ...ببخش اقا دلش را لرزاندم
...در گوشش گفتم یک چیز میپرسم تو را به ان اقایت هرچه میدانی بگو بر من
..گفتم بهای زائر پیاده شدن چیست؟ چه کرده ای که اقا صدایت کرده ؟
آقاجان در پاسخ هیچ نگفت ... فقط گریه کرد ! و چه تعبیر و پاسخی زیباتر از گریه ...
:(