منو وسط راه سوار کرد... تو راه داشتم التماسش می کردم که منو تا سالن فوتسال برسونه نگاهم افتاد رو یه برگه رو داشبورد ماشینش: گواهی اشتغال به تحصیلش بود زیرش نوشته بود جهت سفر به خارج از کشور: عراق...همونجا دوزاریم افتاد بهش تبریک گفتم ... گفت بابا زیاد جدی نگیر...الان فهمیدم که نه بابا مثل اینکه خودشه...جیم... جعفر سواعدی::: البته اگه اشتباه نکنمعین لام:زدی تو خالقسمت خودت بزودی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.