برادر عین لام به برادر آرمان بفرمایید با ما کل کل در فلسفه نفرمایند! سوادمان کم است، کم می آوریم بعدش شروع میکنیم به سفسطه ها! اما در باب تکرار در مخلوقات، محال و ممتنع است چون تکرار نعل بالنعل یعنی رخ دادن دوباره یک پدیده با تمام ویژگی هایی که بار اول رخ داد و این امکان ندارد چرا که حتی اگر تمام اوصاف پدیده اول را بازسازی کنیم، زمان رخ دادن دو پدیده با هم متفاوت است و این خود یعنی تکرار امکان ندارد و اما در مورد خالق .... دستم به دامنتون، دو دقیقه هم که از درس فرار کردیم و دزدکی اومدیم باغتون یه قُلُب حکمت بنوشیم، از این بحثا راه نندازین من به جای همه حکما غذر میخام
در کل مفهومی که قصد بیانش رو داشتید صحیحه اما در پاراگراف اول دو نکته بود که لازمه بیان کنم! (شکلک لبخند)
اگر قصد برداشت فلسفی از واژه تکرار باشد جنابان ملاصدراها آنقدر به پر و پای این واژه می پیچند و طول و تفصیلش میدن که واضع این لغت، در قبر تنش میلرزه و میگه بابا ما غلط کردیم روز اول به کسی که خطایی کرد گفتیم دیگه تکرار نشه ها! یا اون معلم مکتبخانه که به شاگردانش میگه :"الدرسُ حرفٌ و التکَرار ُ الفٌ"!
هر واژه در علوم مختلف معانی و مفاهیم مختلفی داره و این راه رو باز میکنه برای هر سخنوری تا در حیطه و عرصه خود، واژه ها رو به کار ببره!
شما در پاراگراف اول مخلوق ممکن الوجود رو با خالق واجب الوجود کنار هم گذاشتید اولا، هر دو رو به نوعی مقهور قاعده "لا تکرار" کردید ثانیا!
شکی نیست که تکرار در همه شئونات بشری وجود داره حالا به هر نامی میخواد نامیده بشود! آیا واژه تکرار در حق انسان جایز نیست؟ عیبه؟ زشته؟ ضعفه؟ ضعف باشد یا نباشد، خوب باشد یا نباشد از خواص عالم مُلک و طبیعته که بُعد زمان درش جاریست!
بله خداوند هم کار تکراری نمیکنه و این از باب "نتوانستن" نیست چون او قادر متعاله و اینقدر قدرت داره که برای هر لحظه، تجلی جدیدی میتونه داشته باشه و اوست تنها مصداق "کُلُّ یوم هو فی شان" و هیچگاه این تجلیات مشمول قاعده تکرار نمیشود و به قول عرفا " لا تکرارَ فی التجلی"! یعنی از ازل تا ابد، همه ی عوالِم وامدار یک تجلی خداوند هستند که این تجلی پایان ناپذیر و تکرار نشدنی است! فقط یک تجلی و بس!
حُسن روی تو به" یک جلوه" که در آینه کرد*این همه نقش در آیینه اوهام افتاد
این همه عکس می و نقش نگارین که نمود* "یک فروغ" رخ ساقیست که در جام افتاد
برادر عین لام! ملاصدرا اگر اینجا بود الان شما را مینشاند و شونصد تا استدلال برایتان میکرد که بابا جان من! حیات، بخواهی نخواهی، خوشت بیاید نیاید رو به جلوست، تکرار نیست اصلا شما هرکاری هم بکنی نمیتوانی یک پدیده را عینا تکرار کنی، نعوذ بالله خدا هم نمیتواند! بعدش کجایش تکرار است؟ ما از حالت تکراری درش آوردیم، به توصیه یکی از عزیزانمان هر روز به جای تکرار اشتباهات گذشته، اشتباهات جدید مرتکب میشویم! اینجا چرا از آن آیکنها ندارد که بگوید ته دلم باهاتون موافقم، پس!
۲۵ ارديبهشت ۹۳، ۱۲:۴۹
پاسخ:
عالی بود
خصوصا پس!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
اما در باب تکرار در مخلوقات، محال و ممتنع است چون تکرار نعل بالنعل یعنی رخ دادن دوباره یک پدیده با تمام ویژگی هایی که بار اول رخ داد و این امکان ندارد چرا که حتی اگر تمام اوصاف پدیده اول را بازسازی کنیم، زمان رخ دادن دو پدیده با هم متفاوت است و این خود یعنی تکرار امکان ندارد
و اما در مورد خالق ....
دستم به دامنتون، دو دقیقه هم که از درس فرار کردیم و دزدکی اومدیم باغتون یه قُلُب حکمت بنوشیم، از این بحثا راه نندازین
من به جای همه حکما غذر میخام