سالها گذشت اما هنوز گاهی وقتی خاطرات رو مرور می کنم
دلتنگ جلسات مسافرتها سادگی ها بحث ها دعوا ها وبیشتر از همه روضه
ها می شوم چه روزهای شیرینی بود گاهی بعضی از سر رسیدهایم رو میبینم و جلسات را مطالعه می کنم لبخند عجیبی رو لب هایم جاری می شود به یاد دارم در مورد نعمت گفته بودی بنویسیم من دفتر رو پر از کلمه کردم اما در جلسه فقط 80 تاشو اورده بودم چون بعد از مدتی مرا به جلسات باز گردانده بودی من همش می ترسیدم نکنه زیادی روی کنم و بگید...استاد لاری زاد از اون موقع که دوست داشتم پیش شما روضه خوندن اموزش بینم و دست رد به سینه ام زدید و من جدا شدم تصمیم گرفتم جاهای دیگه برم اما نشد علی ال علی جز فداییان هیج جا به دلش نمی چسپید.
تو مدینه ی خون بود ی خونه از عشق صفا فاطمیه88
دیونه ام دیونه ی خدای اخساس می خوام بشم فدای حضرت عباس
87رمضان
۱۵ آذر ۹۴، ۰۰:۴۶
پاسخ:
سلام
دلتنگ علی جون
بیا هیات
ببینمت
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.