دلخوش به تعریف دیگران
عین بچگی است.
خدایا یک روز از همان روزهای آخرتی!
باید بنشینی کنارم
از سر شب تا صبح
برایم تعریف کنی
که چه شد که این شد؟!
تو این همه خوب بودی و
من این همه بد!
او قائل به اختیار شد
تا از خودش تعریف و تمجید کند.
من قائل به جبر تا تنبلی ها را
به حساب قسمت بنویسم!
به همین سادگی عاشقش شدم!
چقدر تعریف مرا کرد...
آقای شیطان!
زیاد از تو تعریف کرده اند...
اما تا نبینم با این دو چشم
باور نمی کنم!!
به دل نگیری ها...
اما در شهرمان
مردم عقلشان
به چشمشان است!!