و راه را بر دیگران بست.
ترافیکی سنگین .
برای ادامه دادن
باید او را کنار بزنیم.
تا راه باز شود
برای من و تو.
جز من
جز تو
"من سرگردان"
و
دیدن امروز تو را
خواب آشفته گویند.
همه از من بهتر
من از همه بدتر
و عزت بی تو را ذلت گویند .
که می نویسی اعمال زشتم را
برای استراحت دادن به تو
می خوابم.
گفت هدفم تویی!
جان می دهم تا...
باسرانگشتانت
چشمانم را ببندی
امروز شکنجه ام می دهد