گفتند "آمده ایم حلالیت!
دیه ات را می دهیم فاطمه، چند؟!
عیب ندارد محسن را هم حساب کن...!"
گفتند "آمده ایم حلالیت!
دیه ات را می دهیم فاطمه، چند؟!
عیب ندارد محسن را هم حساب کن...!"
رسیدگی به پرونده قتل محسن بن علی ست...
فرزندی از فاطمه به دنیا خواهد آمد
زمین را از ظلم وستم پاک خواهد کرد...
شنیده بودند
نامش با "میم" شروع می شود
پس چنین شد که ظلم و ستم
از تجربه نمرود و فرعون بهره بردند
برای کشتن محسن.
...............پی نوشت:
محسن اول فدایی مهدی است.
دارد دلیل ها
یکی از آن همه،
باشد قبر کوچکی در حیاط...
همان قبری
که کنده شد با دستهای فضه ...
و جای سنگ یادبود، گهواره ای گذاشتند...
مزار فرزند شهیدت محسن را می گویم.
در شهر ما رسم است
مارد شهید را نزد فرزندش خاک می کنند
مدینه را نمی دانم!!
حس غریبی می گوید
تو را نیز خاک کردند
در آغوشش..
شاید ان دو دست، که علی دید
در شب به خاک سپاری ات...
بوده دستان محسن ات
فاطمه جان!
می گفتند " گزارش پزشکی قانونی را ببینید
فوت محسن به دلیل
بیماری ناشناخته ای بوده است"
آری،
لگد زدن و فشار بین درو دیوار
ناشناخته است!
زهرا مجروح می شود
و محسن مذبوح
نمی دانم چرا
احساسی می گوید
میخ به گلوی محسن نشسته است ...