سزای آن همه عنایتت
این همه جنایت نبود…
کارو نظر درست را
چند تکه کرد خدا
و به امانت نزد دیگران گذاشت
جمع کردن
این تکه ها را
مشورت گویند
پرونده ام سیاه
همه عالم نظاره گر
داد می زند سرم تو چرا بنده خدا
چند لحظه ای غضب
بعد از آن
سیلی زند به صورت من
پیش دیگران
بگوید بلند
بار آخرت باشد
فعلا برو بهشت
تابعد بیام سراغت....
گفت باید از روی نعش من رد شد.
اسبها را نعل تازه زدند...
مکیان به قصد جنگ با رسول خدا
پرده کعبه را می گرفتند
می گفتند پیروزیم به یاری خدا
تبدیل به شکست کردند دنیاطلبان.
......................................................پی نوشت:
50نفری که تنگه را به عشق جمع کردن غنیمت جنگی رها کردند.
تا آنها فرمان های خدا را بشنوند
تا خیالشان راحت شود
موسی از خدایی خیالی دم نمی زند!!!