این چه وقت گریه کردن است؟!!
مگر نمی دانی اشک توآب شش ماهه است!!؟
برای عباس اشک ریختی و
اشک عباس را در آوردی!
این چه وقت گریه کردن است؟!!
مگر نمی دانی اشک توآب شش ماهه است!!؟
برای عباس اشک ریختی و
اشک عباس را در آوردی!
سالها دنبال این بودم
که استعداد من چیست؟
از روضه پی بردم
که بر تو گریه کردن...!
تا آن روز که آمد بالای سر علی اکبر ...
کسی صدای گریه ی حسین را بلند نشنیده بود...
خواستم بگویم صدای گریه ی خدا را...
قرمز شده بود
انگار خیلی گریه کرده باشد...
چند روز بعد
بی جان افتاده بود
گوشه ی حیاط
بعدها فهمیدم
از این غصه دق کرده
که جای گنبد
هم نشین شده است با
دیش ماهواره
حتی غذا هم برای حسین می خوردند.
پی نوشت:
مضمون روایتی است از امام صادق
زدم زیر گریه...
می دانستم این یعنی وداع...
سه روز بعد
حکم تبعیدش از مدینه را
هارون صادر کرد.