هنوز خوب نشده اند
جای بخیه های عشقت...!
دوباره شروع نکن
۲۴ مهر ۹۱ ، ۱۹:۵۴
۳
۰
عین لام
امام زمان
تنها دلخوشی خدا برای
ادامه دادن بازی زندگی ما...
۲۴ مهر ۹۱ ، ۱۹:۴۶
۴
۰
عین لام
در مقتل تا به نام عباس میرسم
عجب کمردردی سراغم می آید!
۲۴ مهر ۹۱ ، ۰۰:۳۳
۴
۰
عین لام
تا عباس بود
دشمن خواب نداشت
و حالا بعد او
بچه های حسین خواب ندارند...!
۲۴ مهر ۹۱ ، ۰۰:۰۲
۶
۰
عین لام
لباس هایت را بردند
تا زخم هایت هویدا شد.
می خواستند حرص خدا را در بیاورند!
۲۳ مهر ۹۱ ، ۱۹:۵۶
۴
۰
عین لام
گفته بود:
"سرحسین را می خواهم و
دست عباس را..."
۲۳ مهر ۹۱ ، ۱۹:۴۵
۴
۰
عین لام
دیروز
فاصله چند کوچه بود
قدر دان نبودیم حتما
که امروز
چندشهر بینمان
فاصله!
۲۳ مهر ۹۱ ، ۱۳:۱۰
۳
۰
عین لام
مشک را به دندان گرفته عباس...
کوفیان با تیر
شکار لحظه ها میکنند
و مشک را به سینه اش
می چسبانند!
۲۳ مهر ۹۱ ، ۰۱:۰۱
۲
۰
عین لام
قرار بر این میشود
حسین دشمن را به خود مشغول کند
و عباس با استفاده از این فرصت
آبی بیاورد برای بچه ها...
اینجاست که عباس
خود را سرزنش می کند!
چرا که حسین زخم ها میخورد
اما آبی به خیمه نرسیده است
۲۳ مهر ۹۱ ، ۰۰:۵۴
۵
۰
عین لام
شنیده بودند
عباس سقاست
از عمد آب را بستند!
فقط برای بی آبرو کردن سقا !!
۲۳ مهر ۹۱ ، ۰۰:۴۹
۴
۰
عین لام