اسم این هوس لعنتی را گذاشت، عشق!!
اما حقیقت چیز دیگری است
خدا می خواهد در شهری قدم بزند
که مدعیان عشقش در قرنطینه باشند!!
پی نوشت:
به بهانه اعتکاف
با جسم به اعتکاف می روند
نه با روحشان!!
بیشتر دنبال با هم بودن هستند تا با خدا بودن!!
لبهایت جام...
شهادت بدهد این را
علی اکبرت...
پای دیگرش مستراح
این شده بود
زندگی عثمان..."
علی می گوید اینها را !!
زندگی ما اینگونه هست
یا نیست؟
آمدند خانه ی حسین
گفتند"نشانه ای می خواهیم برای اثبات امامت تو!!"
گفت "پدرم علی را که می شناسید؟"
گفتند "آری،خدایش بیامرزد"
پرده ی اتاق را کنار زد
همه دیدند در اتاق نشسته،
علی بن ابیطالب!!!
می خواست به "آنجا" برسد
می گفت "خدا انجاست!"
سالها رفت و رفت
تا رسید
و خودش را دید !!
باورش نشد
این همه برای خودش بوده نه خدا !
بذر شومی که در سقیفه کاشتند
می شود کربلا
نمی بینی مگر
با داس، سراغ سرها امده اند!!!