نهایت او را
آدم خوبی می دانستند
ولی امام نه!
پی نوشت:
غریب حسن
کمی دیر نخریدی؟
این دسته گل را می گویم
به چه دردم می خورد امروز؟
سنگ قبر با گل
یا بی گل!!
باز سنگ قبر است!
معاویه حسن را
و یزید حسین را
بزرگترین مانع می دیدند!
موانعی که باید برداشته می شدند!
یکی به سبک پدر
یکی به سبک پسر
دست حسین را گرفت و جان داد!
عباس هم آرزو کرد
چون حسن
جان دهد!
دست در دست حسین
اما...!
حتی نام قاتلش را
به برادرش نگفت!
می گفت "نمی خواهم
به خاطرمن، خونی ریخته شود"
پی نوشت:
کریم حسن!
خدایا
امشب خودت بیا
پشت این پرده!
بیا که پر از اعتراف من...!
بیا که اینجا
هیچ پدر مقدسی
نمی بینم!