دل، برای بستن نیست
برای کندن است...
کوفیان
برای تلافی
آن همه خوبی حسین
امدند کربلا
و هدیه های خود
یکی یکی
می برند
سمت قتلگاه...
تیرها
نیزه ها
سنگ ها
سه شعبه ها
هر چه بود در توانشان
کم نذاشتند برای حضرت خوب ها
و خوبی های کربلا...
روی لب خنده و
و بین سینه اش
خنجری کهنه را
تیز می کند یواش
منتظر نشسته
تا کندحساب
تک تک خنده ها
آن همه تبسمات زورکی
و بعد مرگ
حک به روی سنگ قبر اوست
"این مزار و مدفن
خدای کینه هاست "
دست بابا را در غدیر بالا برد و
دست پسر را
روی منبر مسجدالنبی
و بعد خبر دادن از جانشینی اش
گفته بود
او را می کشید
آن هم با لب تشنه
چقدر برای
حسین
اشک ریخته بود
محمد
روز غدیر
یکی از زیباترین
لحظه های زندگی فاطمه بود
دارد می رود خیمۀ همسرش
تا با او بیعت کند
به جانشینی
پدرش...
شیطان
در غدیر آدم
سر تعظیم فرود نیاورد و
فرزندانش هم
در غدیر علی....
پی نوشت:
آنان که پذیرفتند
فرشته اند
یعنی همین
شیعیان
مضمون روایتی از امام رضا
عوالم: ج 3:15 ص 224.
امروز
من و تو
صدا می زنیم او را
و بیعت می کنیم با علی
و این یعنی
مقصود پیامبر
از برپایی غدیر
امروز ما بود
پس گور پدر آنها
که دیروز
حرمت علی و
غدیر را
پاس نداشتند