روزی خواهد رسید که ما از هم جدا شویم!
مثل جدایی حق از باطل!
۱۶ مهر ۹۱ ، ۰۸:۰۴
۱
۰
عین لام
پرسید
سعادت چیست؟
دیدم جوابی
جز شهادت نیست!
۱۵ مهر ۹۱ ، ۲۰:۴۷
۲
۰
عین لام
چشم دیدن این را نداشتند
که عشق خدایی،
حسین جان!
می گفتند:
"خدا را چه به این حرفا!
باید کاری کرد!!"
پس تصمیم به
این شد!
که آن شد در قتلگاه!
۱۵ مهر ۹۱ ، ۲۰:۲۶
۰
۰
عین لام
حسین جان
آنان که یاری ات کردند به عشق محمد بود و بس!
و آنان که کشتن تو را به بغض علی بود و بس!
۱۵ مهر ۹۱ ، ۲۰:۲۱
۱
۰
عین لام
در راه، حسین را دید
و در راهِ حسین به
شهادت رسید!
۱۵ مهر ۹۱ ، ۲۰:۱۶
۱
۰
عین لام
زهیرنامه ای به حسین نمی نویسد
"که بیا آقا، العجل،العجل"
اما یک تنه جور هزار عریضه نویس کوفی را می کشد!
۱۵ مهر ۹۱ ، ۲۰:۱۵
۱
۰
عین لام
گفتند:
"یا تسلیم یا جنگ"
و حسین دفاع را برگزید!
۱۵ مهر ۹۱ ، ۲۰:۱۱
۱
۰
عین لام
بامن می شوند
چهار نفر!
اما نمی دانم
که من هم قد اینها اینقدر زبان نفهمم!!!
کدام دانشجو؟
عشقشان "هایده" ست و موسیقی!
کارشان تولید دود سیگار!
حرفشان ضددین و خدا!
فرهنگ و شعور هم در حد
بوندس لیگا!
۱۵ مهر ۹۱ ، ۰۹:۵۲
۱
۱
عین لام
هوس که لمسش کرد!
ذهنش باردار شد!
حالا "ویار" دارد
ویار دختر همسایه !!
۱۴ مهر ۹۱ ، ۱۸:۴۷
۳
۰
عین لام
اعتماد بر توانایی های خدا را توکل گویند!
۱۴ مهر ۹۱ ، ۱۸:۳۵
۲
۰
عین لام