عین لام

کوتاه نوشته هایی به کوتاهی عمر..

بناگوش!

آستین هایش را بالا زده...

انگار با خدا دعوا دارد؟!!

این دخترک را می گویم

که اگر بنشیند

لباسهایش "جِر" می خورد

تا بنا گوش!

۳۱ مرداد ۹۱ ، ۰۱:۵۱ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

خشم مثل...

خشم

چیزی در این مایه هاست...

"شکستن یک سد!!"

چه اتفاقی می افتد؟!

خدا می داند و بس


۳۱ مرداد ۹۱ ، ۰۱:۴۸ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

سیبل من

نوشته هایم را

می تراشم

تا تیز تیز شود...

کمی هم زهر آلود...!

سیبل من

عادات و علایق توست

مواظب باش!


۳۱ مرداد ۹۱ ، ۰۱:۴۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام

مانکن

حیا را می شود دید

در چهره ی این مانکن های پشت ویترین...

برعکس مانکن های سیار...

تو بگو یک ذره!

هیچ!

۳۱ مرداد ۹۱ ، ۰۱:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

آغوش

خدایا

نه این دنیا

جای من است

نه آن دنیا

باز کن

آغوشت را

که حکماً حکمتی دارد!


۳۱ مرداد ۹۱ ، ۰۰:۲۶ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

خدا بزرگ است

سفری در راه بود و

100 هزارتومن موجودی...

کفاف می کند یا نه با خودتان...


ادامه مطلب...
۳۱ مرداد ۹۱ ، ۰۰:۰۵ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

تار

نگاه کن

آنقدر حرف مرا

گوش ندادی...

گوشت،تار عنکبوت بسته است.

۳۰ مرداد ۹۱ ، ۲۱:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

یک نقطه!

نقطه ایی

تواضع کرد

شد"بندگی"

مغرور شد

شد "زندگی"


۳۰ مرداد ۹۱ ، ۲۱:۰۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

زندان

از گوانتانامو هیچ کم نداشتی...!

۳۰ مرداد ۹۱ ، ۱۰:۳۸ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

امروزی

هر روز دورتر از دیروز...

حالا فهمیدی چرا

امروزی نیستم!

۳۰ مرداد ۹۱ ، ۰۱:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام