عین لام

کوتاه نوشته هایی به کوتاهی عمر..

مقطع الاعضا

حرف این بود

"حسین چه دارد

که ما نداریم!"

برای همین کالبدشکافی ات کردند کربلا

تا ببینند چه داشتی...

دردانه ی خدا !

۱۲ مرداد ۹۱ ، ۲۰:۲۲ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام

جوان تر

بر روی نی

محاسن سیاه و سفیدش

یکدست سیاه شده بود!!

متعجب می گفتند

" غصه همه را پیر می کند

این حسین را

جوان تر!! "

خبر نداشتند از

خون گلو و خاکستر تنور

۱۲ مرداد ۹۱ ، ۰۱:۵۳ ۱۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام

نبش قبر

سرش را که بر نیزه دیدند...

این حرف دهن به دهن گشت کوفه را

"نکند نبش قبر کرده اند

سر محمد را به نیزه زده اند!!"

از بس شبیه بود به او

علی اکبر حسین!!

۱۲ مرداد ۹۱ ، ۰۱:۴۸ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عین لام

زندان

در کوفه بود

که پرسید:

"دخترعلی و بچه های حسین را

کجا بردند؟"

با انگشت زندان را نشان داد!

پی نوشت:

نمی دانم شاید در همان سلول

که سالها پیش برای

ابن ملجم شیر آورد

زینب را جا دادند؟!

۱۲ مرداد ۹۱ ، ۰۱:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

بیگانه

دیروز یگانه بودیم و

امروز بیگانه !

تف به این رابطه های

دم به دقیقه ایی...!!

۱۱ مرداد ۹۱ ، ۲۳:۵۷ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

توهم

می ترسم

و با خود می گویم

"نکند عشق

همان توهم عقل است! "


۱۱ مرداد ۹۱ ، ۲۳:۵۳ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

فرار مغزها

یکی از علل فرار مغزها...

این سرعت اینترنت است...!

۱۱ مرداد ۹۱ ، ۲۳:۴۲ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

باتلاق

کاش  معرفت "باتلاق" را داشتی...!

تا به این راحتی رهایم نمی کردی...

۱۱ مرداد ۹۱ ، ۲۲:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

گزارشاتی از کوفه

بازارها همه تعطیل ...

ورودی بازار را داده بودند خطاط

روی پارچه ایی بنویسد

"جشن بزرگ پیروزی پسر مرجانه

به شکرانه ی کشتن حسین...

همراه با کوچه گردانی اهل بیتش!

۱۱ مرداد ۹۱ ، ۲۰:۰۰ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

رنج لذیذ

مرا می رنجانی...

و من در پوست خود نمی گنجم!

که معشوق

از رنج عاشق

لذت می برد!

۱۱ مرداد ۹۱ ، ۱۷:۱۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام