و اسیر از دنیا می رود!
قصه تلخی دارد
این انسان...
و اسیر از دنیا می رود!
قصه تلخی دارد
این انسان...
صد هنر می خواست!
اما برای نگه داشتنت
هزاران هنر هم کم است!
حرفه ام شد:
شکار بتها
و گلستانم آتش خشمتان!
دلم سوخت
می دیدمش
یاد صندوق صدقات می افتادم!!!
که دغدغه مبارزه با اسراییل نباشد
ابن زیاد هم سینه می زند.
و راه را بر دیگران بست.
ترافیکی سنگین .
برای ادامه دادن
باید او را کنار بزنیم.
تا راه باز شود
برای من و تو.