انداخت روی میدان موانع...
تا معبری باز کند به سوی خدا...!
چنان سفت بغل کرد انگشت تو را
که راهی نماند ،جز بریدن انگشت...!
آن همه جمعیت...
برای کشتن امامی که خود دعوت کرده اند
برایم قابل هضم نیست!!!؟
نکند کوفیان را "چیز خور" کرده اند...
تا یار داری،یاری ات می کنم...!!
یاران که پر کشیدند
از یاری حسین دست کشید و
از آنجا دور شد به همین راحتی!
همه چیز از شب هشت محرم آب می خورد!
از نام ها "علی" را برداشت
از اعداد "8" را
شد امام هشتم...!
پی نوشت:
نوشته های قبلی در مورد امام رضا