هر روز پیامبر
همین شده بود
اعلام جانشینی علی...
و غدیر ،جمع تمام آن روزها بود
هر روز پیامبر
همین شده بود
اعلام جانشینی علی...
و غدیر ،جمع تمام آن روزها بود
حسین پیامبر را ابالحسن صدا می زد
و حسن پیامبر را ابالحسین
و ادب این وسط
هاج و واج
از ادب این دو برادر...
دنبال این بودند
تمام سفارشات
محمد را زیر پا بگذارند
و حالا این حسین بودکربلا بعثت دوباره محمد
به سوی مسلمانانی بود
که از اسلام بازگشته بودند
با این تفاوت که این بار
پیامبر را به خاک و خون کشاندند
علی اکبر شهادت دهد...!
پی نوشت:
اللهم اشهد علی هولاء القوم
فقد برزالیهم
غلام اشبه الناس
خلقا و خلقا و منطقا برسولک
با آن همه
محبت پیامبر
به حسین...
کوفیان چرا نشوند
برادران یوسف؟!
سنگها
برای انتقام
از محمد و علی
لحظه شماری می کردند
سالها می گذشت
ولی هیچگاه
شکسته شدن
آباو اجدادشان را
در فتح مکه
و حالا ظهر عاشورا شده بود
وقت انتقامی خونین
این بازوی کوفیان و
این پیشانی حسین...
سنگها سر از پا
نمی شناختند...!
دفن پدرش
در کنار پیامبر
بهانه بود
می خواست
هتک حرمت کند به نبی
تا بسوزاند علی را...
اگر محمد
پسری هم داشت
او را می کشتند
شهادت فاطمه
شاهد این مدعاست...
آنان محمد را
برای دنیا خواستند
نه خدا و آخرت....
سد کینه بر
علی و فاطمه
محمد است
تاکه رفت
سد شکست
در شکست
سینه ایی شکست