محاسنش را
خونی می کند
یاد آن رمضان
که بابا می گفت
"محاسنم
خونی می شود
حسین..."
یاد شب نوزدهم
شب ضربت
مرور می شود
تمام اینها برای او
کجا بهتر از
قتلگاه!؟
او همیشه
مقتدایش
علی است
حتی در
محاسن خونی!
محاسنش را
خونی می کند
یاد آن رمضان
که بابا می گفت
"محاسنم
خونی می شود
حسین..."
یاد شب نوزدهم
شب ضربت
مرور می شود
تمام اینها برای او
کجا بهتر از
قتلگاه!؟
او همیشه
مقتدایش
علی است
حتی در
محاسن خونی!
آمدی
تا رمضان
در نیمۀ راه
نماند!
در روزگاری
که گفتن علی جرم است
وسط معرکه فریاد می زند
"اَنا عَلِیُّ بنُ الحُسینُ بنُ عَلِیٍّ"
پس اربااربا شدنش
تعجبی نداشت
کربلا
تصفیه نژادی
علی ها بود!
اگر محمد
پسری هم داشت
او را می کشتند
شهادت فاطمه
شاهد این مدعاست...
آنان محمد را
برای دنیا خواستند
نه خدا و آخرت....