حالا نشد "منی"
سه روز بیتوته کرد
در قتلگاه حسین...
از عطش حسین
شش ماهه زده بود زیر گریه...
چشم دیدن این را نداشتند
که یک سروگردن از همه بالاتری
برای همین پای عمود آهن را
به علقمه باز کردند!
تو حسین را
بغل کرده بودی
حرمله بی حساب
نشانه ات نگرفت!
آقا
سلیمان تو
هدهد نمی خواهی؟!
هر جا که هستی،نیستم!
برعکس یعنی من
عمو باشی و
دختر برادرت را سیراب کنی!
کاش این حس خوب را
از عباس نمی گرفتند
کوفیان!